خلاصه کتاب:
سوفی فرزند نامشروع یک اشراف زاده است که بعد از مرگ پدر، مجبور به خدمتکاری نامادریاش و دختران او میشود. بندیکت بریجرتون جوانی جذاب، ثروتمند و اشرافی است که در جشنی با سوفی در لباس مبدل روبهرو شده و فکر میکند او بانوی رویاهایش باشد و خواهان ازدواج با اوست… اما بندیک برای سوفی خدمتکار چه نقشی در نظر دارد؟ معشوقه!
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه که به خاطر درآوردن خرج خودش وارد یه خونه میشه تا همدم یک زن میانسال باشه، اما متوجه میشه اون خونه زیاد شرایط طبیعی نداره...
خلاصه کتاب:
لیام، افسر پلیسی است که عاشق نویسندگی است اما در هیچ کدام از این دو کار نمی تواند به موفقیت برسد. آلدو، بهترین دوست او، کارآفرینی بدشانس است که دردسر هیچ وقت دست از سر او برنمی دارد. لیام همزمان با تکرار بد اقبالی های آلدو، تصمیم می گیرد تا کتاب بعدی اش را به بدشانسی های بهترین دوستش و تلاش بی ثمر آلدو برای به دست آوردن تنها عشق واقعی زندگی اش یعنی همسر سابقش، استلا، اختصاص دهد.
خلاصه کتاب:
پزشک مامایی که نوزادان زیادی را در قدم گذاشتن به این دنیا همراهی می کند به ناگه دلش بند دل کودکی می شود که با مهر بزرگ حرام زادگی به دنیا آمده اما دخترک پزشک کودک را تنها نمی گزارد مردی که به همسر خود شک کرده و به اون انگ نامشروع بودن میزند و گناهان بسیار جبران ناپذیری در حق اون انجام می دهد و گاهی اما چه زود دیر می شود…
خلاصه کتاب:
مثل همیشه محور داستان روی دختر و پسری که غافل از هر چیزی به زندگی روزمره خود ادامه می دهند تا اینکه یک روز با هم برخورد می کنند. برخوردی که نه تنها زندگی خودشون بلکه زندگی اطرافیانشون رو تحت تاثیر می ذاره. این دو پستی و بلندی های زیادی رو با توجه به دشمن های اطرافشون طی می کنن تا به اون آرامشی که دنبالشن برسن و آیا میرسن؟
خلاصه کتاب:
من چاوش خان بزرگمهر مردی که به قدرت و بی رحمی معروفه، اعتراف میکنم توی همون نگاه اول با دیدن دستیار بزرگترین رقیبم قلبم لرزید! برای انکار اون حس دست به هرکاری زدم حتی آزارِ اون دختر، اما قدرت عشق بیشتر بود و تنها زمانی متوجه مبتلا شدنم بهش شدم که خیلی دیر شده بود! اون دختر سرکش و لوند باید مال من می شد به هر قیمتی، حتی نابود کردن…. عشقی داغ و رقابت بین دو ابر قدرت… رابطه ای ممنوعه و جنون!
خلاصه کتاب:
باربد مهرزاد، مرد ۲۸ ساله ای که توی خودخواه بودن رو دست نداره ! غرورش رو به هر چیزی ترجیح میده و تنوعطلببودن، براش یک بازی شیرینه! رئیس یک شرکت هواپیمایی بزرگه و عادت داره با دخترای رنگ و وارنگ، یک عشق بازی طولانی داشته باشه و بعد از چند ساعت، اونارو برای همیشه از زندگیش خط بزنه، اما…!
خلاصه کتاب:
قصه زندگی فرشته ، دختری که رازی توی زندگیش هست که حتی نزدیکترین افراد خونواده اش از اون خبر ندارن ، و اما بازگشت پسر دایی اش باعث مرور گذشته و …
خلاصه کتاب:
دلیلی دارد که دِولین وینزِر را شیطان مینامند. او قسم خورد که صاحب من خواهد شد و وقتی خانوادهام در روز های سختی قرار گرفتند، یک پاکت سیاه با امضای او به دستم رسید. خوش قیافه، بی رحم شیطانی پیچیده که سالها پیش قلبم را شکست، بازگشته است.اگر بخواهم خانوادهام را نجات دهم باید نامم را روی جای خالی امضا کنم. چارهای ندارم. من الان اسیر او هستم زندانی او و دارایی او. دولین هر کاری بخواهد با من میکند و با اینکه تا آخرین نفس اعتراف نمیکنم باید بگویم که نمیتوانم منتظر بمانم تا او من را به مالکیت خودش دربیاورد…
خلاصه کتاب:
رمان رهایم نکن قصه ی عشق دختری به اسم رهاست! دختری ساده که نمی تونه به پسر مورد علاقه اش بگه دوستش داره، ولی در جریان دوستی رها با دختری به اسم سوگند، مسیر زندگیش عوض می شه و یه جورایی نا خواسته در کنار پسر مورد علاقه اش قرار می گیره. داستان رها، از نوع داستان های همکاری با پلیسه ، اما با محتوای متفاوت و اتفاق های هیجانی و جذاب!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.