خلاصه کتاب:
در دل شبهای تاریک، دختری با گرهای کور در زندگیاش روبهرو شد. گودالی که او را فرو میبرد، اما همزمان بیدارش میکرد. سرنوشت، در همان شبها، نخهایی را به هم گره زد که روزی به روشنایی ختم شدند.
خلاصه کتاب:
آیا انسان بودن تنها به زیستن در میان محدودیتها خلاصه میشود؟ دختری که در میان زنجیرهای اجبار دست و پا میزند، چگونه میتواند حقیقت خویش را بیابد؟ آیا آزادی فقط یک خیال دوردست است، یا امکانی برای رهایی؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.