خلاصه کتاب:
رها و عماد از بچگی با هم بزرگ شدن. عماد برادر زن عموی رهاست و بخاطر ظلمی که خواهرش به رها می کنه تصمیم می گیره باهاش ازدواج کنه و نجاتش بده ولی این وسط بخاطر یه اشتباه پای نازلی به زندگیش باز می شه و مجبور می شه باهاش ازدواج کنه. حالا بعد از تقریبا بیست سال نازلی عماد و بچه هاشو ول کرده و رها تنها کسیه که تو نگهداری از پسر دوماهه و بیمار عماد کمکش می کنه و دوباره کنار هم قرار می گیرن و با هم ازدواج می کنن. ازدواجی که هیچ کدومشون اونو به رسمیت نمی شناسن…
خلاصه کتاب:
موضوع در رابطه با پلیس جوانی به نام مهران هست که در دایره ی جنایی کار می کند دست در بر قضا همسر او به نام مهسا را به قتل میرسانند و او با بررسی پرونده ی قتل همسرش متوجه ی حقایقی در رابطه با گذشته ی همسرش شده و در نهایت متوجه می شود قاتل کسی نیست جز…
خلاصه کتاب:
سایه زنی که بعد از طلاق همسرش با تنها دختری که داره تصمیم میگیره زندگی مستقلی داشته باشه اما امان از روزی که عشق سابقش درست توی همسایگی خونهش با زنی نازا در بیاد و بخواد رحمش رو اجاره بده…
خلاصه کتاب:
گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سال ها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان می شود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می کنند و شایعهها و حسادت ها در رابطه با آیین به حقیقت می پیوندد. گندم به دنبال راهی برای درمان بیماری او می گردد و...
خلاصه کتاب:
بعضی وقت ها یه شیطونی میکنی که از نظر خودت کوچیکه، خواسته ی دلِ، ولی بعد می بینی که همون شیطنت، نه تنها تو، که چند نفر دیگه رو هم درگیر میکنه، نظم زندگیه یه نفر دیگه برای همون شیطنتی که فکر می کردی کوچیکه به هم میریزه…. شاید تو پای شیطنتت بمونی، ولی آیا اون کسی که ضربه خورده حاضره تو رو ببخشه؟!… قصه ی منم درباره یکی از همین شیطنت هاست…
خلاصه کتاب:
در مورد دختری به اسم بهانه که مدرس زبان در آموزشگاه هستش و به طور اتفاقی مترجم یک شرکت میشه و با مردی به اسم سپهبد شمسایی آشنا میشه و همین آشناییت باعث اتفاقاتی در زندگی بهانه میشه و ….
خلاصه کتاب:
اتفاقی که در وگاس افتاد همیشه فقط به آنجا ختم نمیشود. پاییز هیون برای گذراندن تعطیلاتش در وگاس یک لیست داشت که شامل دیدن نمایش و رفتن به شهربازی بود و اصلاً فکرش را نمیکرد که درحالی که با یک عوضی جذاب مثل سملکلر ازدواج کرده است از خواب بیدار شود. از همان لحظهای که نگاهش به او افتاده بود، سم مثل یک تکه دسر خوشمزه به او نگاه کرده بود و از آنجاییکه پاییز معمولاً دختر مسئولیتپذیری بود، به غریزه اش که به او میگفت فرار کن گوش داد ولی روز بعد در طلسم سم گرفتار شد و یک آخرهفته پر از فانتزی را با او گذراند ولی صبح دوشنبه او به واقعیت برگشت..
خلاصه کتاب:
سهشنبه گذشت روایتگر داستان یک روان درمانگر به نام فریدا کلاین است که پایش به پروندهای عجیب باز میشود. در یکی از جلساتش با مشتری روان پریشی مواجه میشود که در حال سرو چای برای یک جسد در حال تجزیه است! جسدی که مربوط به زن جوانیست که به مدت سه سال ناپدید شده و فریدا به ناچار به عنوان مشاور پلیس درگیر این پرونده میشود. او همچنین با چالشهای دیگری روبرو میشود رابطهای که با عشق سابقش پیچیدهتر از قبل شده و ترسهای گذشتهای که دوباره به سراغش آمدهاند.
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه که به خاطر بی اعتمادی مجبور به ازدواج اجباری میشه فرقش با داستانای دیگ اینه که با یه غریبه ازدواج نمیکنه که بخواد عاشقش شه… بلکه با عشقش ازدواج میکنه که فک میکنه بهش خیانت شده و به دختره بی اعتماده… یه عالمه اتفاقای قشنگم میوفته این بین…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.