خلاصه کتاب:
همتا، دختر سادهای است که با مردی به نام حسام، مبتلا به بحرانهای روانی و رفتاری، ازدواج میکند، اما شب اول ازدواجشان با رویدادی شگفتانگیز روبرو میشود که...
خلاصه کتاب:
در یکی از گوشههای پرهیاهوی این شهر، دختری بود به نام حوا، با رویایی بزرگ در سر—اینکه با ازدواج با پسری ثروتمند، زندگیاش را متحول کند. اما درست زمانی که همهچیز در مسیر دلخواهش پیش میرفت، مردی از گذشتهاش سر میرسد؛ مردی که بخشی از رازهای نهان حوا را میدانست و مدتها به دنبال یافتن او بود. حضور او، چون تندبادی همهچیز را بههم ریخت، نقشهها را بیاثر کرد و آرامش زندگی حوا را در هم شکست.
خلاصه کتاب:
گوهر، زنی با قلبی شکسته، در فضای مجازی با پسری جوان آشنا میشود. احساسات سرکوبشده و نیاز به همصحبتی باعث میشود او به سرعت به شاهرخ اعتماد کند. اما این اعتماد بیمحابا، زمانی که شاهرخ به دختر گوهر علاقهمند میشود، به چالشی بزرگ تبدیل میشود.
خلاصه کتاب:
پس از آشکار شدن خیانت همسر، صبا برای یافتن آرامش به هورام رجوع میکند. در این مسیر، پرده از احساسی برداشته میشود که سالها در دل هورام پنهان مانده بود؛ عشقی پاک و بیادعا.
خلاصه کتاب:
نازنین، خبرنگار تحقیقی، در حال بررسی یه پرونده فساد توی شهرداریه که سرنخهاش به بهرام، عشق قدیمیش، میرسه. حالا باید انتخاب کنه: افشای حقیقت یا حفظ رابطهای که هنوز براش مهمه.
خلاصه کتاب:
پدر بیتا، از غم رسوایی همسرش، بهشدت بیمار شد و زیر فشار این مصیبت، جان خود را از دست داد. او چیزی جز بدهیهای فراوان برای فرزندانش به ارث نگذاشت. رضا، پسر بزرگ خانواده، با بهدست گرفتن ادارهی کارگاه پدر، پرداخت بدهیها را آغاز کرد، بیتا از برادرش خواست اجازه دهد او نیز کار کند تا بخشی از بار زندگی را به دوش بکشد. اما...
خلاصه کتاب:
طغیان بینام هیچ نامی ندارد، هیچ هویتی جز سایهای که در سکوت فرو رفته است. اما شاید بتواند دوباره خودش را بیابد، شاید این کبریت آخرین امیدی باشد که زندگی دوباره را برایش رقم بزند.
خلاصه کتاب:
عاشقانهای بدون صدا وقتی نگاهها بیش از حرفها سخن میگویند، عشق شکل تازهای به خود میگیرد. اما آیا این عشق میتواند در برابر سختیهای دنیا مقاومت کند؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.