خلاصه کتاب:
پناه دختر یکى از ثروتمندترین مردان شهر بخاطر ورشکستگى پدرش مجبور به ازدواج با شریک پدرش مى شه. پناه ناراضى و آقاى خودشیفته چطور مى تونن از پس هم بر بیان. عاشقانه اى گیرا و بکر که در هیچ جا پیدا نمى کنید…
خلاصه کتاب:
درباره ی دختری به نام گل پناه است که در پرورشگاه بزرگ شده است تا اینکه با محسن ازدواج می کند کمبود محبت از بابت نداشتن خانواده باعث می شود خیلی زود دل به محسن ببندد عشق میان شان پررنگ است ولی تا قبل از اینکه اتفاقاتی این بین می افتد و زندگی شان از هم می پاشد چیزی از آن علاقه باقی نمی ماند جز دختری که در بیست سالگی با جنین یک ماهه اش مهر طلاق بر پیشانی اش می خورد تا اینکه …
خلاصه کتاب:
شوکران گیاهی است سمی، بیخ و ریشه آن سمی است. ولی در عین حال، برای تسکین دردهای سرطانی دارویی مفید است. هم درد و هم درمان، هم زخم و هم مرهم، هم نیش و هم نوش، هم مرگ و هم جان... و این چیزی است که گاهی ما آدم ها به آن دچار هستیم. زخم می زنیم، درد تولید می کنیم، می شکانیم و می کشیم... ولی در عین حال مرهم هستیم، هم دردیم، ترمیم می کنیم و جان می دهیم. حکایت غرییب است زندگی ما آدم ها، گاهی آن چنان در چیزی غرق می شویم که فقط لحظه را می بینیم... دیگر هیچ چیز برایمان اهمیت ندارد، فقط لحظه...
خلاصه کتاب:
یاس دختر زیبا و جذابی که مجبور میشه بخاطرِ پول تو خونه های اعیونیه شهر کار کنه، و دست بر قضا با زن و مرد خوش قلبی آشنا میشه که منتظرِ ورودِ تک پسرشون بعد از ده سال به ایران هستن! پسرِ مغرور و نفوذ ناپذیری که همسرش فوت کرده و با یک نوزاد وارد خونه میشه، خونه ای که حالا یه خدمتکار خوشگل و جذاب داخلش هست…
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری شاد و آشپز است که با تک تک مشکلات در زندگی اش قصد جنگیدن دارد که ناگهان در اثر یک اتفاق پای پسری در زندگی اش باز میشود، زندگی زنی است با رازی سر به مهر در گذشته اش که در آستانه میانسالی زندگی اش دست خوش تغییر میشود، زندگی پسری جوان است که با وجود این که زندگی خوبی دارد اما درگیر حسی میشود که او را به سمت دختر قصه هل میدهد و باعث میشود زندگی این سه شخص به هم گره بخورد...
خلاصه کتاب:
پشت گاز ایستاده بود. هم مواظب غذای روی گاز بود و هم با ساتوری درون دستش مشغول خورد کردن سبزیجات برای اسپاگتیَش. از گاز فاصله گرفت که روغن روی بدنش نپاشد. گرم بود. آنقدر گرم که نمیشد حتی شلوارک پوشید. عضلات کمرش خودنمایی می کردند و دوچال پایین کمرش برق میزد. دستی به کوله ایش کشید و سرش را عقب داد. کمی برگشت…
خلاصه کتاب:
جانان برای تکمیل کردن هزینه دیه و نجات برادرش از اعدام، مجبور به قبول کردن پیشنهاد کاری طوفان میشود. رابطه عاشقانه و پرکششی را با رئیس شرکتش آغاز میکند، اما همه چیز زمانی شروع میشود که طوفان غیبش میزند و بعد از ۲ ماه، درست زمانی که جانان باردار است به خواستگاری خواهر جانان می آید و …
خلاصه کتاب:
قرار نیست همه چیز تو زندگی بر وفق مرادت باشه و هرچی تو دوست داشته باشی، همون بشه. خیلی وقتها میتونی اوضاع و شرایطی رو که ازش ناراضی هستی به دلخواهت تغییر بدی. ستاره و پریزادبانو از اون زنهایی هستن که ننشستن و نگاه کنن به بقیه تا براشون تصمیم بگیرن. اگه جایی اشتباه کردن ازش درس گرفتن و دستشون رو زدن به زانوهاشون و از جا بلند شدن. میشه خیلی چیزا رو از نو ساخت! میشه مزهی تلخ خیلی چیزا رو شیرین کرد!
خلاصه کتاب:
رویایی که رو آوار زندگی دیگران ساخته بشه به هیچ جایی نمی رسه هیچ جا! چون زمین گرده سارا. زمین گرد بود، سیب هم می چرخید، رویاهاهم روی آواری فروریخته ساخته شده بود…
خلاصه کتاب:
داستان ترنم و آرینی است که به دلایلی مجبور به ازدواج می شوند که در ظاهر، ازدواج اجباری هستش... اما مگه دل بیتاب آرین میذاره که این ازدواج، اجباری و مثلا صوری باشه؟ از دست ندید که آرینش حسابی دل میبره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.