خلاصه کتاب:
من وفا ۲۵ ساله، پسری عیاش و خوشگذران، قدر دختری عاشقانه دوسم داشت و ندونستم و سر یه دعوای بچگونه راهمون ازهم جدا شد و هما هم از لج من با پسر عموم ازدواج کرد! حالا بعد چند سال به قول خودش مثل بختک افتادم رو زندگیش و باعث مرگ شوهرش، یعنی پسر عموم شدم! اما اون نمی دونه که من برگشتم تا…
خلاصه کتاب:
یه مرد هفتاد ساله پولدار به اسم زرنگار که دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختر دومش ،کیمیا ، مجرده که عاشق استاد نخبه دانشگاهشون به نام طاهاست. کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه و از ایران میره. زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا را که خودش عاشق پسرخالش به اسم امیر رامجبور میکنه باهاش ازدواج کنه و تو خونه ش به عنوان خدمتکار کار کنه…
خلاصه کتاب:
سلین دختری مظلوم که به اصرار یکی از دوستانش راهی پارتی میشه در اون پارتی اتفاقاتی میوفته که سرنوشت سلین تغییر میکنه وارد راهی میشه که اصلا فکرش رو هم نمی کرده..
خلاصه کتاب:
از درمانگاه که بیرون آمدم باخودم گفتم حالا که مادر نیست، بهتر است به خانه ی امیر بروم. از گرما و ضعف داشت حالم به هم می خورد، مثل آدم های گرسنه از درون می لرزیدم، دلم مالش می رفت و چشم هایم سیاهی. اصلا فکر نمی کردم مسمومیتی ساده آدم را این طور از پا در بیاورد. چند بار پشت سر هم زنگ زدم. ثریا که در را باز کرد کیفم را انداختم….
خلاصه کتاب:
وقتی یک مرد همسرش را با لباس عروس از خانه بیرون مى کند یعنى آن زندگى هنوز شروع نشده تمام شده است! چه اتفاقى براى عشق آتشین ماهور و تارخ می افتد که تارخ در شب عروسى ماهور را از خانه بیرون مى کند؟!
خلاصه کتاب:
رمان عشوه گر ۲ به قلم مریم پیروند، فصل اول عشوهگر مربوط به داستان یزدان و آوا بود که بعد از چالشهای زیادی بالاخره به وصال هم در اومدن اما فصل دوم، یوسفی که برادرِ یزدانه و آتنایی که دختر شونزدهی سالهی آواست و ناخواسته در جشن عقد مادرش عاشق…
خلاصه کتاب:
همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره… حالا سال ها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه… در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره. دو نفر که خاطره ی بدی از هم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوت. پسری مغرور وسرد در مقابل دختری لطیف و بی غل و غش. لحظه های حل شدن این تفاوت و اختلاف اونقدر شیرین و قابل لمس شدنه که همتون لذت میبرید...
خلاصه کتاب:
دادیار آذر روانشناس معروفی با گذشتهی سیاه و تاریک که سیزده سالگی پدر میشه و ریرا شاملو دختری که بدون خبر وارد زندگی تیره و تار پدر و پسر جوان میشه تا اینکه…
خلاصه کتاب:
فکرش رو نمی کردم یک روز تنهای تنها باید بیام اینجا تا با بابا و مامان صحبت کنم. حالا باید چکار کنم، بابا و مامان چرا اینقدر زود شما که می دونستید توی این دنیای بزرگ غیر شما کسی رو ندارم. پیش کی برم حالا باید تنهایی این راه و برم برام دعا کنید تا بتونم یک زندگی موفقی داشته باشم…
خلاصه کتاب:
امیرهنوزم همون امیره… همونقدر پسری که واژه های مردونگی تو وجودش برای خیلیا تعریف شدس… پسری که توی جلد یک دل داد و سال ها دلدادگی کرد با کسی که زن برادرش بود ولی حقش از این زندگی نبود… حالا سه چهار سال گذشته… زندگی خوب بلده به بازی بگیره آدما رو و ازشون یه بازیگر قهار بسازه…اینبارم امیر نقش اول بازی که سرنوشت سناریوشو نوشته و روزگار بازیگردانشه و امیر فقط قراره بازی کنه و بازیگر باشه. هستی، نازنین، نیاز، امیر، آریا هر کدوم تو مجنون تو رقیب همن بی اینکه میلی به رقابت داشته باشن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.