خلاصه کتاب:
چرا مادر و پدر من فکر میکنن با ازدواج من میتونن علاقه و رفتار های منو کمرنگ کنن؟ هووف... تقه ای به در خورد. ماهی؟؟ روی تخت نشستم مامان وارد اتاق شد و با دیدن من که با قیافه شلخته و موهای ژولیده روی تخت نشسته بودم جیغ کشید. _وا خاک عالم تو چرا هنو حاضر نشدی؟؟! این لباس های پسرونه و زشت رو هم از تنت بکن… (این رمان جلد دوم رمان هانا پسر تقلبی است.)
خلاصه کتاب:
یه نویسنده کله خراب و به شدت بداخلاق مسیحی داریم که کارش نوشتن رمان های خون و خون ریزی با چاشنی زیاد هست. درست زمانی که میخواد شرورترین شخصیت رمانش رو به چوخ واصل کنه یه نفر مثل گوریل میوفته روی زندگیش! حالا چی میشه اگر اون شخصی که مثل گوریل روی سرش آوار شده از قضا همون شخصیت شرور رمانش باشه. و بدتر از همه، با فهمیدن اینکه دختره کسی به اسم نویسندهاس و قراره بکشتش تصمیم بگیره اون رو به دنیای خودش ببره؟ (فصل دوم این رمان آنلاین است)
خلاصه کتاب:
دنیا چه سرنوشتی و برای آدما رقم می زنه آخر این داستان به کجا ختم می شه؟ چه کسی میمونه و چه کسی میره؟ نفس، آیا می تونه مرگ خواهرش و قبول کنه؟ می تونه بعد از مرگ شایلین دوباره همون نفس بشه؟ آرشاویر می تونه مرگ عشقشو قبول کنه؟ در ادامه ی داستان ارشاویر و نفس با چیزهای جدیدی روبرو می شیم شخصیت و اتفاقاتی که زندگیه همه رو متحول می کنه… در جلد اول (متخصصین شیطون و مهندسین مغرور) با شخصیت ها آشنا شدیم و داستان زندگیه هر کدومو فهمیدیم و حالا… در جلد دوم…
خلاصه کتاب:
به نام خدایی که درهمین نزدیکی است… دلتنگی ها گاه از جنس اشک اند و گاه از جنس بغض… گاه سکوت می شوند و خاموش می مانند… گاه هق هق می شوند و می بارند… دلتنگی من برای تو اما… جنس غریبی دارد!
خلاصه کتاب:
کمند دختری از باند عتیقه کالفرنیا ماموریت میگیره وارد باند عتیقه تهران بشه و توجه و علاقه رییس باند،دان،رو جذب کنه..اما این فرد بویی از احساس نبرده و برای کمند که اولین ماموریت و معمولا سوتی میده کار خیلی سختیه... در این بین هم مشکلاتی برای پیش میاد و ماجراهای جالبی براش اتفاق میوفته.
خلاصه کتاب:
دختری از دیار ندانسته های مجهول و دانسته های بی راه حل گویی ایکس(x) زندگی اش را در دیار ابهامات ابدی و لاین حل قلم زده بودند که هرچه فرمول زندگی را اثبات می کرد، سرنوشت رویش خودکار قرمز می کشید. تابانی که طعم تلخ و گَس انتقام ندانسته، بی فروغش می کند و جنس خوب شیطنت هایش شفق قطبی روزگار سیاه شکنجه گرش می شود!…
خلاصه کتاب:
من آرمیتا دختری که هیچوقت محبت ندیدم، ولی با باز شدن پام توی شرکت آذرخش همچی تغییر کرد. درست مثل آذرخش زد وسط زندگیم و همچی از این رو به اون رو شد.
خلاصه کتاب:
ویانا دختر سر به هوایی که با پارتی بابای پر نفوذش توی یه مجله خبری معتبر شروع به کار می کنه و این سر آغازی میشه برای آشنایی با آویز و ماجرا های طنزشون. آویز پسر خود ساخته از قشر ضعیف جامعه ست که با مرگ پدرش سرپرستی کل خانواده بر عهده اش افتاده و کار کرده… این بین ویانا می تونه زندگی آویز رو از این رو به اون رو بکنه و شخصیت های جدیدی که وارد رمان میشن تغییراتی در زندگی آویز و ویانا به وجود میارن و با یه ماموریت خبری، خیلی چیز ها رو میشه…
خلاصه کتاب:
در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره. نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.