خلاصه کتاب:
زمانی که پلیس موفق نمی شود پرونده قتل پدر صحرا را به سرانجام برساند،اشخاصی مجهول با مزاحمت های تلفنی و پیامک های مشکوک،باعث آزار و اذیت این دختر می شود…و درست زمانی که صحرا حس میکند به بن بست رسیده است و برای نجات جان خانواده اش هسچ چاره ای جز تسلیم شدن ندارد،پای مرد مرموزی به نام امیرسام پناهی هم با یک راز بزرگ به زندگی اش باز می شود.امیرسام با شخصیت مبهم و شغل ابهام آمیزی که دارد،سعی می کند اعتماد صحرا را به دست آورد…
خلاصه کتاب:
رمان پنجره ای از عشق و آشنایی در مورد زندگیه دختریه که اوایل رمان خاطرات یه اتفاق تو زندگیشو میگه اتفاقی که باعث میشه ۸ سال عشقشو گم کنه اما یه اتفاقی براش پیش میاد که... رمان از زبان دو نفرگفته شده هم دختر داستان هم پسر یه موضوع متفاوت عشقی و جنجالی پلیسی...
خلاصه کتاب:
سال ها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را روی زندگی من و تو گذاشت، شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود، اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد، باید تقاص پس بدهیم. هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم، تو به من استواری یاد بده. من شکننده ام، من از جنس بلورم، من لطیفم، نگذار بشکنم، برای شکستنم زود است!
خلاصه کتاب:
ساینا واسه خرج عمل مادرش، به اجبار پا به عمارت مرد جذاب و بیرحمی میذاره تا عاشقش کنه و بعد بکشدش ولی بعد از شلیک به سورن، چیزی طول نمیکشه که لو میره و سورنی که جون سالم به در برده…
خلاصه کتاب:
باران و مارال (دخترخاله ش) دنبال کار میگردن. با کمک داییش، تو شرکت دوستش استخدام میشن. قرار می شه روز بعدش برن برای مصاحبه. باران و دوستاش، تصمیم می گیرن یه سر برن پارک ساعی و دوری بزنن. پای باران رو پله ها لیز می خوره و یه بنده خدای چشم عسلی، رو هوا می گیردش. روز بعد می ره شرکت و متوجه می شه رئیس شرکت، همون پسریه که تو پارک دیده. اون پسر هم با دیدن باران تعجب می کنه ولی زود خودشو جمع و جور می کنه. شاهین پسر سرسخت و خود رأیی بوده و سر بعضی از مسائل با باران بحث می کرده…
خلاصه کتاب:
خیانت برای باهم بودن جنگیدن برای عشق خیانتی که متفاوت بود زیرا برای عشق بود چشمهایم را به روی تاریکی های دنیا بستم و در دریای عشق غرق شدم چون عادت به تنهایی ندارم ما برای باهم بودن افریده شده ایم خیانت کرده ایم و این خیانت شیرین است غرق شدن در تلاطم دریای بیکاران عشق شیرین است.
خلاصه کتاب:
صدای بگو و بخند بچهها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنبوجوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعهای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای دودیرنگ که جابهجای آن را لک انداخته بود، انگار آبستنِ خبرهای خوبی نبود.آن هم برای من که نیمی از دغدغهام این داخل و نیمِ دیگر آن بیرون و هنوز بار ماشین بود….
خلاصه کتاب:
آسمان غفوری که پدر و مادرش را در سال گذشته از دست داده است، با برادر خود که به اختلال اوتیسم دچار است، در خانهای حیاط مشترک و در همسایگی نامزدش حبیب زندگی میکند. او و نامزدش برای امرار معاش مجبور به دست فروشی در مترو هستند تا این که حبیب رانندهی زنی به نام کاملیا میشود و...
خلاصه کتاب:
مسیح پسری که قراره به خاطر دزدی یه گردنبند میلیاردی به رز نزدیک بشه، دختر آزاد و زیبا که فقط کافیه اراده کنه تا همه چیز در اختیارش باشه. نیلی دوست رز، دختری که از ابتدا با مسیح کلکل دارن و چنان مسیح حرص اون دختر در میاره که دخترمون یه روز خوش از دستش نداره. مسیح رمان بیش از اندازه مغروره و به خاطر این دزدی یه مدت وقت گرفته که اگر نتونه…
خلاصه کتاب:
ادامه ی داستان فوق العاده ی کْرو و لاندن لاندن ،بخاطر کلاهبرداری برادرش، توسط کرو، یکی از بی رحم ترین جنایتکاران دنیا، دزدیده میشه و تنها کاری که برای نجات خودش میتونه انجام بده، اغوا کردن اونه..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.