رمانسرا
دانلود رمان pdf و بدون سانسور
رمانسرا
دانلود رمان آسیاب اثر سوزان

دانلود رمان آسیاب اثر سوزان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان آسیاب از سوزان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

پسری عیاش و خوشگذرون که با دوستش آمریکا زندگی میکنه و با وجود پولهایی که ماهیانه پدرش براش واریز میکنه بدون هیچ زحمتی به تفریحا ت مختلفش میرسه تا اینکه مجبور میشه به ایران برگرده… و دختری که از بچگی کار کرده تا خواهرش در آرامش زندگی کنه. آشنایی این ها شروع یک قصه اس… ی قصه‌ی پر پیچ و خمی که قراره یک داستان جدید لابلای زندگی دو شخصیت، با دو سطح اجتماعی متفاوت باشه پسری از تبار ثروت و عیاشی و دختری از تبار فقر و سختکوشی… قراره گاهی بخندیم، گاهی اشک بریزیم… و در کنارش شاید بتونیم خیلی چیزها یاد بگیریم.

خلاصه رمان آسیاب

چشمام رو میبندم و سرم رو به پنجره تکیه میدم تا مزاحم نگاههای پشیمون و گاه و بیگاه سپند و پناه نشم. همینجوری سنگ انداخته بودم جلوی پاشون چه برسه بخوام به این مسائل هم گیر بدم. با توقف ماشین چشم باز میکنم که میبینم بله رسیدیم محله… چقدر دلم تنگ شده بود. وقتی در سمت میلان باز میشه سپند میپرسه: – کجا؟ – صبحونه که هیچکدوم نخوردیم. میرم یه چی بخرم حداقل ته معدهمون رو بگیره، تا اونموقع یه راهی هم واسه گرفتن مدارک پیدا میکنیم. ساکت و آروم، با گلویی مت َورم و سرفههایی که دهنم رو صاف کرده بود، کل مسیر تا تهران رو گذروندم و فقط توی فکر این بودم که چجوری مدارک رو از چشم زخمی بگیریم؟! به هزار دلیل نمیخواستم دیگه گندم و پناه درگیر بشن و از طرف دیگه هم وقتی میبینم بخاطر غلطی که من کردم رابطهی سپند هم خراب شده و درگیری های خودش رو داره، پس بیخیال سپند هم میشم.

برای بار هزارم صحنهی بوسیدن گندم، خیسی و نرمی لباش و چشمای گرد شدهاش میاد جلو چشمم و نامردیه اگه بگم پشیمون نیستم ولی اگه به عقب برگردم بازم همین کار رو میکردم نمیکردم؟ بلاخره میرسیم محله… از سپند میخوام نگه داره و سریع در رو باز میکنم و با “کجا؟” گفتن سپند با صدای داغون و خشدارم توضیح میدم که میرم یه چیزی واسه خوردن بخرم و پیاده میشم و به سپندی که قصد داره پیاده شه اشاره میزنم بمونه توی ماشین و اونم با نگاهی به پناه و گندم سرجاش میشینه. بعد از خرید کردن میام و پلاستیک خریدها رو روی صندلی میذارم و به بهونهی خرید سیگار دوباره از ماشین دور میشم و به سپند پیام میدم از اینجا برن خودم تنهایی از پس چشم زخمی بر میام چون نمیتونیم پناه و گندم رو اونجا ببریم و تنها موندنشون هم به صلاح نیست. فوری شمارهی سپند روی گوشیم میافته و از اونجایی که میدونم اگه جواب ندم صد در صد دنبالم راه میافته جوابش رو میدم: – جانم داداش؟

– میلان دیوونه نشو، تنها نمیری اونجا فهمیدی؟ مغز خر خوردی؟ میخوای دستی دستی بری توی دهن شیر؟ از این آدما همه کار برمیاد خر نشو. پوفی میکشم و میگم: – تو میگی چکار کنم؟ ها؟ راه بهتری داری؟ تنها برم خطرناکه؟ اوکی! ولی گندم و پناه رو ببریم اونجا دیگه خطر نداره؟ یا اصلا اونا رو بذاریم توی ماشین و باهم بریم. دوتایی رفتنمون فرقی میکنه مگه؟ الان گندم و پناه جایی رو دارن برن؟ اگه وقتی ما اونجاییم به دوتا از اون نوچههاش بگه برن دخترا رو اذیت کنن چه غلطی میتونیم بکنیم؟ ها؟ بمونی پیششون خیالم راحتتره! – ولی آخه… میپرم وسط حرفش: – دیگه ولی و اما نداره. نگران من نباش یه فکری تو سرمه. – چه فکری؟ – ببین در هر صورت دعوا عاقلانه نیست وقتی فقط من و تو هستیم و جلو رومون یه محله آدم! میخوام پیشنهاد پول بدم. چک و میدیم بهش و خلاص! با صدای فریاد بلندی که سپند میکشه گوشی رو از گوشم فاصله میدم: – چی؟ میدونی گندم و پناه فقط همین سرمایه رو دارن؟ بعدش بی پول چه غلطی کنیم؟ ملایم جواب میدم:

– چارهی دیگهای نداریم! و با مکث کوتاهی ادامه میدم: – بعدش زنگ میزنم به مامانم برام پول بزنه به حساب که مشکلی پیش نیاد. گور بابای همه چیز.. نگران خودم و تو نیستم ولی نمیتونم خودم رو قانع کنم دخترا رو آوارهی کوچه و خیابونا کنیم. به گندم اینا نگو پول رو میدم به چشم زخمی و به جاش از مامانم میگیرم. میشناسیش که باز دنده خرکی لجش گل میکنه تصمیمای عجیب غریب میگیره. سکوت سپند نشونهی شوکه شدنشه و تا میخوام قطع کنم صدای کم جونش رو میشنوم: – ولی میلان تو که… – هیش! نمیخواد چیزی بگی خودم میدونم. ولی الان امنیت پناه و گندم مهمتر از مشکلات گذشته و غرور منه.. اصلا شاید اگه بخاطر ما نبود خونه رو نمیفروختن. نمیتونم دست رو دست بذارم. بیخیال! برید اون پارک کوچیکه… پایین هم نیاین خطرناکه. تو ماشین بمونید صبحونتون رو بخورید، همه چی اوکی شد منم میام اونجا…

دانلود رمان آسیاب اثر سوزان pdf رایگان بدون سانسور

خلاصه کتاب
پسری عیاش و خوشگذرون که با دوستش آمریکا زندگی میکنه و با وجود پولهایی که ماهیانه پدرش براش واریز میکنه بدون هیچ زحمتی به تفریحا ت مختلفش میرسه تا اینکه مجبور میشه به ایران برگرده… و دختری که از بچگی کار کرده تا خواهرش در آرامش زندگی کنه. آشنایی این ها شروع یک قصه اس… ی قصه‌ی پر پیچ و خمی که قراره یک داستان جدید لابلای زندگی دو شخصیت، با دو سطح اجتماعی متفاوت باشه پسری از تبار ثروت و عیاشی و دختری از تبار فقر و سختکوشی… قراره گاهی بخندیم، گاهی اشک بریزیم… و در کنارش شاید بتونیم خیلی چیزها یاد بگیریم.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    آسیاب
  • ژانر
    دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان بزرگسال,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان هیجانی,
  • نویسنده
    سوزان
  • ویراستار
    سوزان
  • طراح کاور
    رمانسرا
  • صفحات
    361
  • منبع تایپ
    رمانسرا
  • saraadmin
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان همیشگی اثر ستایش راد pdf (1) دانلود رمان طلوع بی نشان اثر راحیل pdf (1) دانلود رمان بی خصوصی اثر ی خصوصی نیلوفر قائمی فر pdf (1) دانلود رمان بد_خوب اثر شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان عروس اورامان اثر ویدا چراغیان pdf (1) دانلود رمان شومینه اثر نرگس نعمت زاده pdf (1) دانلود رمان تو را در بوان خویش خواهم دید اثر وان خویش خواهم دید سامان شکیبا pdf (1) دانلود رمان سنگ کاغذ قیچی اثر رویا رستمی pdf (1) دانلود رمان داماد اجاره ای اثر فرشته آسمانی pdf (1) دانلود رمان ستیز اثر کوثر شاهینی فر pdf (1) دانلود رمان عشق در بدترین شرایط اثر نرگس شرهانی pdf (1) دانلود رمان من این شهر میرم اثر این شهر میرم آذر یوسفی pdf (1) دانلود رمان عشق یعنی دردسر اثر Mohadeseh.f pdf (1) دانلود رمان هیچ تا بینهایت اثر هیچ تا بینهایت منیر کاظمی pdf (1) دانلود رمان قرار نبود اثر نیلوفر لاری pdf (1) دانلود رمان پنجمین نفر اثر هدیه_الف pdf (1) دانلود رمان بوسه گاه غم اثر عاطفه مرادی pdf (1) دانلود رمان رویال فلاش جلد دوم اثر تهمینه pdf (1) دانلود رمان زندگی بنفش (دو فصل) اثر سپیده pdf (1) دانلود رمان مرگ رویا اثر مرضیه درخشنده pdf (1) دانلود رمان ارتیاب اثر بهار اسدپور pdf (1) دانلود رمان آرامش طوفان اثر zahra_n pdf (1) دانلود رمان عشق به توان شش اثر غزل، مینا، نگین pdf (1) دانلود رمان گیس بریده اثر پارا pdf (1) دانلود رمان آسیاب اثر سوزان pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
آمار سایت
  • 330 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.