خلاصه کتاب:
داستان مربوط به دختر شیطونی به اسم غزل که حسابی تنبل و بانمکه که طرفدارای زیادی داره. دوست برادرش نیما که اسمش سهیل هستش چون خانواده ای نداره با این خانواده ارتباط گرم و صمیمی داره و عاشق خواهر بزرگ غزل عسل میشه که...
خلاصه کتاب:
داستان دختری به اسم یارا هست بعد مرگ مادر پدرش میره خونه ی پدر بزرگش اونجا بهش میگن با پسر عموی خشنش ازدواج کنه حالا یارا با این مرد بی رحم چیکار کنه وقتی قلبش گیر یک دختر دیگس…
خلاصه کتاب:
دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد…کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود، غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از گذشت یک سال کارن هم دل به پناه بسته خانواده ها منجر به طلاق آنها میشوند ولی این پایان ماجرای پناه و کارن نیست،زیرا که سرنوشت آنها به هم گره خورده است!
خلاصه کتاب:
مهنا دختری که عاشق همسر خواهرش، مهراد شده است. مهراد یه تایپیست سادهست که به دلایلی مجبور میشه با حنانه ازدواج کنه و وارد عمارت اون بشه. مهنا وقتی میفهمه این علاقه دو طرفهس، تن به رابطه نزدیک و قایمکی با مهراد میده… در حالی که از پشت پرده ازدواج خواهرش خبر نداره و با حامله شدنش…
خلاصه کتاب:
پسری فقیر بنام داریوش ،، دلشکسته از خیانت عشقش… دختری ک داماد قصه رو پشت در سالن زیبایی تنها میذاره و فرار میکنه… بعد فرار دختر، داریوش تمام تلاشش رو میکنه و پولدار میشه. حالا چندسال گذشته و دوباره این دوتا با هم روبرو شدن…
خلاصه کتاب:
دیبا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میره و اونجا با کیوان پسر ایرانی مقیم لندن آشنا میشه. کیوان با اینکه که پسر سرد و بی تفاوتیه، شیفته نجابت و معصومیت دیبا میشه. مدتی طول میکشه تا با خصوصیتهای اخلاقی متفاوتی که با هم داشتن شدیدا به هم علاقمند میشن… اما بر اثر اتفاق ناخواسته ای از هم جدا میشن و دیبا به ایران برمیگرده. بعد از مدت ۹ سال دوباره در برابر هم قرار میگیرن در حالی که هر دو متاهل هستن… عشق طوفانی و مثال زدنیشون دوباره زنده میشه و…
خلاصه کتاب:
برای نینا اسکو اواخر دهه سی بودن به معنای آزادی از شوهر سابق، آزادی از خانهی حومهی شهر مجللشان و آزاد شدن به معنای این بود که بتواند روی تغییراتی که دلش میخواست تمرکز کند. چیزی که میخواست هم همان چیزی بود که همسر سابقش همیشه آن را وتو میکرد. یعنی یک توله سگ پرجنب و جوش و تحسینبر انگیز. اما چیزی که گیرش آمد… فِرِد بود. سگی چاق و میانسال که کمی هم بو میداد و آشکارا….
خلاصه کتاب:
سپهر قهرمان دوچرخهسواری هستش. بخاطر حل مشکلات اخلاقی که برای خواهرزادهاش پیش میاد، همراه اون پیش یه روانشناس میره. ناردان، روانشناس قصه است و تو همون دیدار اول با لبخند سرخ اناریش جوری دل از سپهر میبره که سپهر حتی خودشم فراموش میکنه، چه برسه به زندگی قبل ناردانش...
خلاصه کتاب:
قصه درباره ی مردی به اسم ایوبه. اون مردی با اعصاب و جسم و روانی داغون از گذشته تلخشه. تو دنیاش دوستانش نقش پررنگی دارن… اون مدام سرجونش خطر میکنه تا شاید بتونه گذشته اش رو فراموش کنه. این رفتارش باعث میشه که درگیری های زیادی تو زندگیش رخ بده و اشتباهات کوچیک و بزرگی بکنه و کم کم آدم های جدید وارد میشن و همینطور پای گذشته ایوب به قصه باز میشه…. ایوب دست و پا میزنه تا دوری کنه اما نمیشه…
خلاصه کتاب:
با این که غروب نزدیک است و تا ساعتی دیگر همسر و فرزندم مثل دو آدم قحطی زده به خانه می آیند و طلب غذا می کنند، اما دوست دارم به هنگام آماده کردن غذا زندگی ام را برایتان شرح دهم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.