خلاصه کتاب:
پشت گاز ایستاده بود. هم مواظب غذای روی گاز بود و هم با ساتوری درون دستش مشغول خورد کردن سبزیجات برای اسپاگتیَش. از گاز فاصله گرفت که روغن روی بدنش نپاشد. گرم بود. آنقدر گرم که نمیشد حتی شلوارک پوشید. عضلات کمرش خودنمایی می کردند و دوچال پایین کمرش برق میزد. دستی به کوله ایش کشید و سرش را عقب داد. کمی برگشت…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برای داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و...
خلاصه کتاب:
این رمان زندگی سه زوج رو روایت میکنه که هر کدوم در زندگی دیگری تاثیر دارند. جانا و حسام: حسام سال هاست که در پی انتقام برای مرگ خواهرشه و جانا دختری که مثل یک ناجی میخواد برای رسیدن به این انتقام به حسام کمک کنه. نبات و امیرعلی: نبات به بیماری سختی دچار شده و هر آن ممکنه از دنیا بره اون در پی اینه که قبل از مرگ تمام آرزوهاش رو برآورده کنه. نارین و حسین: دو جوان روستایی که در یک نگاه عاشق هم شدند اما این عشق ممنوعهای بیش نیست و آتش این عشق قراره همه رو تا سالیانِ سال بسوزونه! در آخر برای هر یک معجزهای رخ خواهد داد.. معجزهای به نام تو!
خلاصه کتاب:
ماجرای یه دختره دانشجو که خلاف ترین و نابکار ترین مرد ممکن یعنی رئیس خوناشاما به طرز وحشتناکی شیفته خون و خود این دختر میشه اما این وسط یه رقیب پیدا میکنه… یه رقیب قدرتمند تر از خودش…
خلاصه کتاب:
جانان برای تکمیل کردن هزینه دیه و نجات برادرش از اعدام، مجبور به قبول کردن پیشنهاد کاری طوفان میشود. رابطه عاشقانه و پرکششی را با رئیس شرکتش آغاز میکند، اما همه چیز زمانی شروع میشود که طوفان غیبش میزند و بعد از ۲ ماه، درست زمانی که جانان باردار است به خواستگاری خواهر جانان می آید و …
خلاصه کتاب:
قرار نیست همه چیز تو زندگی بر وفق مرادت باشه و هرچی تو دوست داشته باشی، همون بشه. خیلی وقتها میتونی اوضاع و شرایطی رو که ازش ناراضی هستی به دلخواهت تغییر بدی. ستاره و پریزادبانو از اون زنهایی هستن که ننشستن و نگاه کنن به بقیه تا براشون تصمیم بگیرن. اگه جایی اشتباه کردن ازش درس گرفتن و دستشون رو زدن به زانوهاشون و از جا بلند شدن. میشه خیلی چیزا رو از نو ساخت! میشه مزهی تلخ خیلی چیزا رو شیرین کرد!
خلاصه کتاب:
رویایی که رو آوار زندگی دیگران ساخته بشه به هیچ جایی نمی رسه هیچ جا! چون زمین گرده سارا. زمین گرد بود، سیب هم می چرخید، رویاهاهم روی آواری فروریخته ساخته شده بود…
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دوتا از خواهرزادههای معینه که عاشق هم هستن (دخترخاله، پسرخاله) اما پدر دختره یعنی محیا، اجازه نمیده بهم برسن چون از کوهیار متنفره. علت تنفرش در خلال داستان مشخص میشه…
خلاصه کتاب:
داستان ترنم و آرینی است که به دلایلی مجبور به ازدواج می شوند که در ظاهر، ازدواج اجباری هستش... اما مگه دل بیتاب آرین میذاره که این ازدواج، اجباری و مثلا صوری باشه؟ از دست ندید که آرینش حسابی دل میبره…
خلاصه کتاب:
آوا آرین دختریه در آستانه ۳۰ سالگی که بر اساس باورهای خودش زندگی می کنه البته اگه خانواده و اطرافیان و عرف جامعه اجازه بده. و آوا بر این باوره که زندگی اونقدر زود گذره که بهتره اون جور که دوست داره و با اونی که دوست داره زندگی کنه. برای همین به فشارها توجهی نمی کنه. داستان در مورد زندگی آوا و دوستانشه که به خاطر عرف جامعه مجبور به تحمل زندگی و چیزهایی هستن که خودشون قبولشون ندارن.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.